نمایشگر دسته ای مطالب
چهل و پنجمین نشست تخصصی : نگاهی به رویکردهای نوین در سیاست خارجی ترکیه با تاکید بر اوراسیای مرکزی بیست و یکم آذرماه 1389
چهل و پنجمین نشست تخصصی : نگاهی به رویکردهای نوین در سیاست خارجی ترکیه با تاکید بر اوراسیای مرکزی بیست و یکم آذرماه 1389
چهل و پنجمین نشست تخصصی :
نگاهی به رویکردهای نوین در سیاست خارجی ترکیه با تاکید بر اوراسیای مرکزی
بیست و یکم آذرماه 1389
سخنران:
جناب آقای دکتر بولنت آراس ، استاد تمام روابط بین الملل در دانشکده علوم انسانی و اجتماعی دانشگاه صنعتی استانبول و مدیر مرکز
بررسی های استراتژیک وزارت امور خارجه ترکیه
چهل و پنجمین نشست تخصصی : نگاهی به رویکردهای نوین در سیاست خارجی ترکیه با تاکید بر اوراسیای مرکزی بیست و یکم آذرماه 1389 سخنران:
| |||||
نشست چهل و پنجم نگاهی به رویکردهای نوین در سیاست خارجی ترکیه (با تاکید بر اوراسیای مرکزی) چهل و پنجمین نشست تخصصی برنامه اوراسیای مرکزی، با عنوان «نگاهی به رویکردهای نوین در سیاست خارجی ترکیه (با تاکید بر اوراسیای مرکزی)» یکشنبه 21 آذر 1389، در سالن مرکز مطالعات عالی بینالمللی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران برگزار شد. سخنران این نشست آقای دکتر بولنت آراس استاد روابط بینالملل در دانشکده علوم انسانی و اجتماعی دانشگاه صنعتی استانبول و رئیس مرکز بررسیهای راهبردی وزارت امورخارجه ترکیه و مشاور احمد داود اوغلو، وزیر خارجه ترکیه، بود. درابتدای جلسه، خانم دکتر کولایی مدیر برنامه اوراسیای مرکزی ضمن تشکر از مهمانانی که دعوت برنامه اوراسیای مرکزی را پذیرفته و در نشست حضور پیدا کردهاند از دکتر آراس دعوت کرد که سخنان خود را بیان کند. آقای دکتر آراس سخنان خود را با موضوع سیاست خارجی نوین ترکیه آغاز کرد و به ارائه تصویری از چشمانداز سیاست خارجی این کشور در زمان حاضر پرداخت: «شالوده این سیاست بر پایه تحولات و پیشرفتهای داخلی ترکیه بهویژه تحکیم ثبات سیاسی و ارتقای اقتصادی این کشور قرار گرفته است و از اینرو است که آنچه این کشور را قادر ساخته است تا در نقش ارتقادهنده صلح در مناطق پیرامونی ظاهر شود، در مرحله اول انجام اصلاحات داخلی و ارتقای سطح مردمسالاری و افزایش توانمندیهای اقتصادی ترکیه بوده است». ایشان ادامه داد: «پیش از شکوفایی سیاست خارجی ترکیه که داود اوغلو بهعنوان معمار آن شناخته میشود، شرایط امنیتی این کشور، بهعنوان یکی از مهمترین مشکلات داخلی ترکیه، بهبود قابل توجهی یافته بود و این موضوع در فراهم کردن زمینه مناسب جهت اجرای ایدههای معطوف به این رویکردهای نوین نقش مهمی ایفا کرد. در گذشته و بهصورت سنتی سیاست خارجی ترکیه در امتداد ملاحظات داخلی دیده میشد و در امتداد این رویکرد، با نسبت دادن مشکلات داخلی به مسایل و عوامل خارجی، ریشه مشکلات امنیتی ترکیه در میان دشمنان خارجی جستجو میشد. احتمالاً در مواردی نیز دستهای خارجی مسایل و مشکلاتی را بهوجود آورده است اما بدون تردید نخبگان سیاسی همواره اغراق در نقش دشمنان خارجی در ایجاد و تداوم مشکلات داخلی را ابزاری جهت توجیه کوتاهیها و همچنین بهانهای برای تداوم برتری خود بر قدرت مورد استفاده قرار میدادند. در چنین بستری داود اوغلو سیاست خارجی پیشنهادی خود را بر پایه ترسیم تصویری نوین از نگاه ترکیه به کشورهای پیرامونی عرضه کرد. تصویری که درواقع پذیرش آن مهر پایانی بر رویکردهای سنتی سیاست خارجی ترکیه بود که داود اوغلو از پیامد آن، با تعبیر «بیگانگی ترکیه از کشورهای پیرامونی» نام میبرد که بهویژه در نگاه منفی و توأم با پیشداوری دستگاه سیاست خارجی ترکیه نسبت به مسایل خاورمیانه تجلی مییافت». آقای آراس با اشاره به این مطلب که این تغییر رویکرد، ترکیه را قادر ساخت تا سیاست خارجی خود را بهصورت کامل از قید و سلطه زنجیرهای از ملاحظات داخلی خارج کند، خاطرنشان کرد: «این چشمانداز راه را برای عرضه تصویر نوینی در برابر دیدگان سیاستسازان ترکیه گشود، تصویری که بازتابدهنده دریافتهای جدید و متفاوتی درباره کشورهای پیرامونی بود. درواقع سیاست خارجی نوین ترکیه بر محور بازتعریف نقش این کشور در منطقه و همچنین در عرصه سیاست بینالمللی و سمت و سو گرفتن آن درجهت رسیدن به هدفی که میتوان آن را درقالب مفهوم افزایش «عمق استراتژیک» تبیین کرد، ساماندهی شد. یکی از نخستین دستاوردهای این تصویر و رویکرد نوین از میان رفتن محدودیتهای متصور در مورد نقشآفرینی ترکیه در مسایل منطقه بود. چشمانداز نوین سیاست خارجی ترکیه تأثیر زیادی در بازتعریف مفاهیمی مانند امنیت ملی و یا جغرافیای سیاسی در فضای فکری و سیاسی ترکیه بهجای گذاشته است و یکی از نتایج آن درقالب گسترش افق اندیشه سیاستمداران و سیاستگذاران این کشور تجلی یافته است». آقای آراس همچنین به شکلگیری رویکردهای نوین در سیاست خارجی ترکیه درقالب چهارچوبی متشکل از مؤلفههای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی مختلف و متغیر متأثر از یکدیگر و البته برهمنهی آنها در عرصه مسایل خارجی اشاره کرد و گفت: «برای نمونه وجود امنیت در فضای داخلی تأثیر مستقیم بر خط سیر سیاست خارجی کشور دارد. توسعه سیاسی، توانمندیهای اقتصادی، نیروهای فعال اجتماعی و قابلیت تلفیق اسلام و مردمسالاری از مشخصههایی هستند که در شرایط جاری ترکیه به تقویت سیاست خارجی این کشور کمک میکنند که از سوی دیگر با ایفای نقش فعال دستگاه سیاست خارجی ترکیه در منطقه و البته در سراسر جهان، این مشخصهها خود نیز تأثیرات مثبت از تکاپوهای سیاست خارجی ترکیه میگیرند». ایشان افزود: «در این نگاه به مسایل خارجی است که ایفای نقش توسط ترکیه در ارتقای امنیت و ثبات و افزایش ثروت کشورهای پیرامونی از اولویتهای سیاست خارجی داود اوغلو قرار میگیرد. البته باید توجه کرد که کشورهای پیرامونی از نظر داود اوغلو گستره و تنوع وسیعی را شامل میشوند. گسترهای که سرزمینهای بزرگی از اوراسیا تا آفریقا را دربرمیگیرند. هویتهای متنوعی که از ایران تا آلمان و از روسیه تا مصر را شامل میشوند و در این میان ترکیه در یک نقطه تلاقی قرار میگیرد. در منظر سیاست خارجی فعلی ترکیه کمرنگ کردن مرزهای میان کشورها در عین به رسمیت شناختن حق حاکمیت ملی تمامی کشورها یک اولویت مهم است. برای نمونه با تمام کوششهایی که بین ایران و ترکیه جهت تسهیل روابط و آمد و شد مردم صورت گرفته است اما هنوز هم شرایط امروز با 100 سال پیش قابل مقایسه نیست و افراد در گذشته خیلی آسانتر در میان کشورها رفت و آمد میکردهاند. بنظر میرسد که باید در این حوزه کار بیشتری صورت گیرد»
آقای آراس ضمن تأکید بر اینکه رهیافتهای سیاست خارجی ترکیه در قبال همسایگان را نباید کوششی در جهت ایجاد یک هژمونی در منطقه دانست، خاطرنشان کرد: «موفقیتهای نسبی این سیاست سبب ارتقای اعتماد به نفس سیاستگذاران این کشور در تداوم بخشیدن به سیر صعودی تکاپوهای خویش و پیگیری رویکردهای معطوف به افزایش صلح و ثبات در منطقه گشته است». ایشان در ادامه سازوکارهای سیاست خارجی نوین ترکیه، را در پنج عنوان مشخص کرد و برای روشن شدن مطلب به ارائه توضیحاتی درمورد هریک از این موارد پرداخت. ایشان بهعنوان نخستین سازوکار سیاست خارجی نوین ترکیه به پیگیری رهیافتی جامع در سیاست خارجی[1] این کشور اشاره کرد و گفت: «به اعتقاد داود اوغلو سیاست خارجی ترکیه در سالهای گذشته در قید اولویتهای ایستای رسوخیافته در ذهن سیاستسازان این کشور، بهعنوان میراث بجامانده از دوران جنگ سرد، متوقف و محصور مانده بود، اولویتهایی که تاریخ مصرف آنها منقضی شده بود. داود اوغلو با پیشنهاد درهم شکستن سایه سنگین اولویتهای تاریخ مصرف گذشته، به بازتعریف این مفاهیم پرداخت و در امتداد همین اندیشه بود که دستگاه سیاست خارجی ترکیه با توجه به هویت چندگانه و متنوع این کشور و توانمندیهای آن در تدوبن و اجرای سیاستی چندوجهی، همزمان قابلیت ایفای نقش در فرآیند صلح خاورمیانه، کمک به ایجاد صلح و ارتقای ثبات در قفقاز و یا ورود به هر بحران و مسأله غیرمنتظره را در خود ایجاد کرد». آقای آراس ادامه داد: «بر پایه این نگاه، سیاست خارجی یک فرآیند است و باید از منظری بازتر بدان نگریسته شود. برای نمونه موضوع اتحادیه اروپا و قبرس در نیمه سال 2004 در اولویت کاری دستگاه دیپلماسی ترکیه قرار داشت، اما در نیمه دوم همان سال تمرکز سیاست خارجی این کشور بر موضوع عراق بود، همینگونه بود که تراژدی غزه در سال 2008 به موضوع اصلی این سیاست تبدیل شد. بر پایه نگاه داود اوغلو اولویت ایستا در سیاست خارجی ترکیه وجود ندارد و اولویتها باید معطوف به افزایش عمق استراتژیک[2] باشد». ایشان با اشاره به اینکه «موفقیت بلندمدت در این بازتعریف در سیاست خارجی، بستگی به استقبال جامعه ذینفع و مخاطبان نیز دارد» تاکید کرد: «به هر روی حفظ موضوع عضویت در اتحادیه اروپایی بهعنوان یک مسأله اصلی در سیاست خارجی ترکیه از اهمیت بالایی برخوردار است. رویکردی که میتواند هم در داخل و هم در خارج ترکیه اجماعی را حول محور خود بهدنبال داشته باشد». آقای آراس به پیگیری یک مشی روبهجلو در سیاست خارجی با پشتیبانی یک دیپلماسی هماهنگ[3]، بهعنوان دومین سازوکار سیاست خارجی نوین ترکیه اشاره کرد و گفت: «به باور داود اوغلو تحقق این سازوکار با حضور نخبگان ترکیهای در نهادها و سازمانهای بینالمللی و منطقهای و آمد و رفت گسترده آنها به کشورهای گوناگون امکانپذیر است. هدف این رویکرد دستیابی به سطح «مشکل صفر با همسایگان»[4] و در مرحله بعدی «بیشینه همکاری»[5] است. در راستای اجرای همین سازوکار، ترکیه میزبان گفتگوهای متعدد مستقیم یا غیرمستقیم میان طرفهای درگیر در خاورمیانه و اوراسیا بوده است». ایشان خاطرنشان کرد: «حضور ترکیه بهعنوان عضو غیردائم شورای امنیت سازمان ملل متحد، در سالهای 2009 و 2010 یکی از فرصتهای مناسب دستگاه دیپلماسی این کشور برای حضور در عرصههای مهم سیاست جهانی بوده است». ایشان سومین سازوکار سیاست خارجی ترکیه را حضور در صحنه[6]، بهویژه در زمان وقوع بحرانها دانست و گفت: «برپایه این سازوکار دستگاه سیاست خارجی ترکیه باید در متن بحرانها؛ چه در اتحادیه اروپایی، چه در خاورمیانه، چه در شمال افریقا و چه در قفقاز حضور داشته باشد. سازوکاری که در موارد متعددی ازجمله در مناقشه روسیه- گرجستان در 2008 و بحران غزه در اواخر 2008 و ژانویه 2009 اجرایی شده است». وی شواهدی نیز برای تأیید این مطلب ارائه کرد: «نخستوزیر اردوغان در پی وقوع جنگ آگوست 2008، از معدود شخصیتهای سیاسی رده اولی بود که از گرجستان، روسیه و جمهوری آذربایجان دیدار کرد. در بحران غزه نیز اردوغان در جریان تهاجم اسرائیل به غزه از چهار کشور عرب دیدار کرد. در بحرانی که در پی این تهاجم بین سوریه و مصر روی داد، داود اوغلو با پیگیری سیاست آمد و شد[7] به همراه تیمی از دیپلماتهای ترکیهای به رفع این بحران همت گماشت و این شواهد خود دلیلی بر جدی گرفته شدن سازوکار حضور دستگاه دیپلماسی ترکیه در عالیترین سطح ممکن در صحنه بحرانها است». آقای آراس در توضیح اجرای سیاست فراگیر متساویالمسافت[8] بهعنوان چهارمین سازوکار سیاست خارجی نوین ترکیه گفت: «به باور داود اوغلو سیاست خارجی ترکیه باید با دربرگرفتن همه بازیگران مرتبط، ائتلافی همهسویه را در جهت حل مشکلات و در دست گرفتن ابتکار عمل سامان دهد. از این نظر ترکیه سیاست خارجی خود را با احتیاط و البته متواضعانه پی میگیرد. بر مبنای این سازوکار، سیاستسازان ترکیهای ضمن حفظ فاصله خود از همه طرفها، از ورود به ائتلافها و گروهبندیهای منطقهای اجتناب میکنند». ایشان همچنین افزود: «این سیاست همهجانبهنگر متساویالمسافت ترکیه، موجب برطرف شدن نگرانیهای طرفهای مختلف و اطمینان یافتن ایشان از حسن نیت و طبیعت سازنده سیاست خارجی ترکیه میشود». آقای آراس بهعنوان پنجمین سازوکار سیاست خارجی نوین ترکیه به استفاده حداکثری از ظرفیتها در سیاست خارجی[9] به معنای «مشارکت دادن سازمانهای مردمنهاد، جمعیتهای اقتصادی و تجاری و سایر نهادهای مدنی بهعنوان بخشی از چشمانداز سیاست خارجی و کوشش برای بهره گرفتن از حمایت آنها بهعنوان محرکی در مسیر سیاست پویای خارجی» اشاره کرد و گفت: «نتیجه بکارگیری این سازوکار و این دریافت جدید، افزایش نقشآفرینی گروههای مختلف اجتماعی در شکلگیری سیاست خارجی ترکیه بوده است، درست برخلاف شرایطی که در گذشته وجود داشت و حوزه تصمیمسازی در سیاست خارجی در انحصار تصمیمگیرانی محدود قرار داشت و راهی برای ورود دیگر بازیگران و اندیشهها به این محدوده وجود نداشت». ایشان ادامه داد: «تکاپوهای سیاست خارجی ترکیه در خاورمیانه، اتحادیه اروپایی و قفقاز از اهمیت ویژهای برخوردار است. مناقشه روسیه و گرجستان در سال 2008 به عرصهای برای عینیت یافتن مفاهیم و رویکردهای سیاست خارجی نوین ترکیه در عرصه عمل تبدیل شد. در این رویکرد و بهدنبال بروز درگیری آگوست 2008، ترکیه طرحها و ابتکارات سیاسیای را درجهت ارتقای ثبات در منطقه قفقاز عرضه کرد که مهمترین آنها پیشنهاد تأسیس «سکوی ثبات و همکاری قفقازی»[10] با حضور روسیه، ارمنستان، جمهوری آذربایجان، گرجستان و ترکیه بود. هدف از این پیشنهاد ارتقای صلح و ثبات در قفقاز و ایجاد تفاهم در نگرش این کشورها به منطقه، در کنار استفاده از ابزارهای سیاسی با درنظر گرفتن دغدغههایی مانند مسایل امنیتی، امنیت انرژی و همکاری اقتصادی بوده است». آقای آراس درمورد نقش طرح «سکوی ثبات و همکاری قفقازی» در ایجاد صلح و ثبات در منطقه قفقاز گفت: «اردوغان تأکید کرده بود که با توجه به اینکه گروه مینسک سازمان امنیت و همکاری اروپا[11] توفیقی در قفقاز حاصل نکرده است، سیاستسازان ترکیه به این نتیجه رسیدهاند که «سکوی ثبات و همکاری قفقازی» میتواند برای کمک به ایجاد صلح و ثبات در منطقه قفقاز به ایفای نقش بپردازد. درهمین راستا مقامهای رسمی این 5 کشور دیدارهایی را برای گفتگو درمورد جزئیات این طرح برگزار کردهاند». وی در ادامه افزود: «ترکیه در ضمن کوششهایش برای ایجاد رابطه مجدد با ارمنستان، همواره حل مناقشه قرهباغ را بهعنوان یک پیششرط ایجاد صلح دائم در منطقه مورد تأکید قرار داده است». ایشان به رویکرد ترکیه در برابر روابط روسیه و ایالات متحده آمریکا نیز اشاره کرد و گفت: «ترکیه همواره کوشش کرده است که در گفتوگوهای روسیه و غرب از گرفتن موضع جانبدارانه در حمایت از یکی از دوطرف اجتناب کند و البته تلاش خوبی نیز برای افزایش همکاریها با روسیه به انجام رسانیده است». وی با اشاره به جنگ آگوست 2008 و موضعگیری اردوغان در این خصوص که «ایالات متحده آمریکا متحد ما است و از سوی دیگر فدراسیون روسیه همسایه ما است. روسیه شریک اول تجاری ما است. ما دو سوم انرژی خود را از روسیه تأمین میکنیم. ما در راستای منافع ملی خود عمل میکنیم و نمیتوانیم روسیه را مورد چشمپوشی قرار دهیم» خاطرنشان کرد: «در جریان این برخورد نظامی در منطقه بود که ترکیه در برابر آزمون بسیار دشواری قرار گرفت. ناوهای جنگی آمریکا از تنگههای دریایی ترکیه گذشتند تا به گرجستان کمکرسانی کنند، در حالیکه طرف دیگر دعوا روسیه، بهعنوان همسایه و شریک تجاری مهم ترکیه قرار داشت، از سوی دیگر ترکیه بهعنوان عضو ناتو و همچنین همسایه گرجستان، از دوران سقوط شوروی به بعد همواره این کشور را از نظر سیاسی و اقتصادی پشتیبانی کرده بود... دستگاه سیاست خارجی ترکیه در جریان این بحران تلاش زیادی را برای ممانعت از تسری بحران قفقاز به خارج از این منطقه به کار بست». ایشان در ادامه افزود: «سیاستهای حاکمیتهای جمهوری آذربایجان و گرجستان در سالهای اخیر آشکار کرده است که این کشورها در پی اتکا به ناتو و قدرتهای غربی بودهاند و در منطقه نیز بهدنبال ایجاد ائتلافی منطقهای با مشارکت اوکراین و مولداوی و ترکیه بودهاند. از سوی دیگر ارمنستان نیز به روسیه تکیه داشته و تلاش روسیه نیز بر این بوده که همسویی سازمان شانگهای را برای حمایت از منافع این کشور در قفقاز جلب کند. در این فضا است که رویکرد ترکیه درجهت ایجاد یک تفاهم و تعامل بین کشورهای منطقه جنبه ضروریتر و عملیتری مییابد». ایشان درمورد سیاست ترکیه درقبال مساله عراق گفت: «در مساله عراق نیز ترکیه تلاش کرده است تا با برقراری رابطه متعادل با همه گروههای قومی این کشور و البته به مشارکت کشیدن همسایگان عراق، نقش سازندهای را در امنیت و ثبات این کشور ایفا کند». آقای آراس در ادامه صحبتهای خود با اشاره به اینکه به هر روی سیاست خارجی نوین ترکیه نیز با وجود توفیقاتش مشکلات و دشواریهایی را تجربه کرده و میکند، یکی از مهمترین وجوه تقویتکننده سیاست خارجی ترکیه را «قدرت نرم» آن دانست: «قدرتی که منبع آن مردمسالاری این کشور است و رسالت دشوار در این بین مدیریت سیاست خارجی ترکیه در مسیری است که تبعات و وجوه امنیتی برخی از مسایل مانند موضوع قبرس و یا شمال عراق در سیاست داخلی ترکیه تا حد ممکن محدود شود». ایشان افزود: «بعد دیگری از این چالش پیشروی دستگاه دیپلماسی ترکیه ضرورت پیگیری فزاینده سیاست عمومی(Public Diplomacy) در مناطقی است که دستگاه سیاست خارجی این کشور در آنها حضور فعال دارد و ایجاد مجراهای ارتباطی با افکار عمومی ترکیه است. برای نمونه کوششها برای عادیسازی روابط با ارمنستان، واکنش منفی ملیگرایان آذری را برانگیخت و این واکنش در ترکیه نیز حمایتهایی را درقالب ابراز ادعاهایی مثل این که دولت ترکیه، جمهوری آذربایجان را قربانی کرده است، را در پی داشت. ممانعت از تسری چنین بازخوردهای منفیای به فضای داخلی ترکیه بهعنوان پیامدی از تکاپوهای دستگاه سیاست خارجی این کشور، باید در دستور کار دستگاه دیپلماسی ترکیه قرار گیرد». ایشان در ادامه یادآوری کرد: «رویکردهای پوپولیستی دولت و مخالفان میتواند بهعنوان مشکل و مانعی دربرابر عملکرد صحیح دستگاه سیاست خارجی این کشور ظاهر شود. ترکیه باید همت خود را برای ایجاد همگرایی حداکثری در علایق منطقهای و جهانی این کشور و ایالات متحده در جهت ایجاد یک بازی برد- برد در روابط خود با این کشور به کار بندد». آقای آراس با اشاره به حجم گسترده تبادلات اقتصادی ایران و ترکیه، همکاریهای سیاسی دو کشور را نیز در سطح بسیار بالایی ارزیابی کرد اما خاطرنشان کرد که «ظرفیتها بهمراتب بالاتر از شرایط موجود است». ایشان همکاریهای فعلی بین دستگاه دیپلماسی دو کشور را نیز در راستای منافع دو کشور و همچنین بهبود شرایط منطقه بسیار مؤثر دانست. وی در مورد برنامه هستهای ایران نیز گفت که «ترکیه همواره در مجامع جهانی از حق ایران برای استفاده صلحآمیز از انرژی هستهای پشتیبانی کرده است اما درمورد تحریمهای اعمالشده از سوی شورای امنیت سازمان ملل متحد علیه ایران از قوانین بینالمللی پیروی خواهد کرد و به این تحریمها احترام خواهد گذاشت». ایشان در پاسخ به پرسشی درمورد گمانههای جدی موجود درمورد احتمال استقرار سامانه موشکی ناتو در آینده نزدیک در ترکیه و تهدید ناشی از این استقرار علیه ایران، این موضوع را بیش از هر چیز در روابط ترکیه و ناتو دانست و با تأیید اینکه «ناتو در پی مهار ایران است» خاطر نشان کرد: «ترکیه دربرابر فشارهای ناتو دربرابر توسعه روابط خود با ایران مقاومت خوبی نشان داده است، اما همواره حدودی را برای چانهزنیهای خود با ناتو درنظر داشته است و آن قرار نگرفتن در موضع ضعف و انفعال است. عدم انعطاف ترکیه دربرابر برخی خواستههای ناتو که منجر به منزوی شدن این کشور در این سازمان شود به ضرر ایران نیز خواهد بود. حضور مؤثر ترکیه بهعنوان دوست ایران، در ناتو، بیش از سایر سناریوها برای منافع ایران سودمند خواهد بود». ایشان در همان حال به شرطهایی که ترکیه در برابر ناتو در مقابل استقرار این سامانه موشکی قرار داده است اشاره کرد و گفت: «ترکیه در اختیار داشتن کنترل این سامانه موشکی و لزوم کسب اجازه از این کشور درصورت نیاز به استفاده از این سامانه را بهعنوان پیششرط صدور جواز نصب این سامانه موشکی در خاک خود مطرح کرده است». وی درخصوص عدم مشارکت ترکیه در حمله نظامی به عراق در سال 2003 با وجود عضویت این کشور در ناتو و استقرار پایگاههای ناتو در ترکیه و همسایگی این کشور با عراق گفت: «همکاریهای این کشور با ناتو را نباید تهدیدی علیه ایران محسوب کرد. نصب سامانه دفاع موشکی ناتو در خاک کشور دوست ایران بهمراتب بهتر از نصب آن در خاک کشور و یا کشورهایی است که دوست ایران محسوب نمیشوند». آقای آراس در پایان در پاسخ به پرسشی درمورد «قدرت نرم» ترکیه در کشورهای پیرامونی آن را دارای وجوه مختلفی دانست که «بازه گستردهای از حضور بازرگانان و محصولات ترکیهای در فضای کسب و کار و بازارهای منطقه تا فعالیت مدارس ترکیهای و یا نحلههای فکری نشأت گرفته از این کشور را دربرمیگیرد» و اشاره کرد: «هیچ علاقهای به تماشای مجموعههای تلویزیونی ترکیهای که از قرار معلوم در برخی کشورهای پیرامونی هم طرفداران پر و پا قرصی برای خود دست و پا کردهاند، ندارم، اما علاقه عمومی به دیدن این سریالها را میتوان در موفقیت سیاست خارجی ترکیه و جلب اعتماد افکار عمومی دیگر کشورها به حسننیت این دستگاه دانست که این خود از مصادیق «قدرت نرم ترکیه در دیگر کشورها» به حساب میآید [1] . Integrated Foreign Policy Approach [2]. Strategic Depth [3]. Proactive Foreign Policy Line Supported by Rhythmic Diplomacy [4]. Zero Problem with Turkey's Neighbors [5]. Maximum Cooperation [6]. Presence on the Ground [7]. Shuttle Diplomacy [8]. All-Inclusive Equidistance Policy [9]. Total Performance in Foreign Policy [10]. Caucasian Stability and Cooperation Platform [11]. OSCE Minsk Group
|