خلاصه نشست : چهل و هشتمین نشست تخصصی برنامه اوراسیای مرکزی با موضوع تحولات اخیر در منطقه خاورمیانه در روز 27 اردیبهشت 1390درسالن مرکز مطالعات عالی بینالمللی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران و با حضور دکتر الهه کولایی، دکتر ابراهیم متقی، دکتر نبوی و دکتر خالوزاده برگزار شد. در ابتدای جلسه خانم دکتر کولایی مدیر برنامه اوراسیای مرکزی با اشاره به این که آسیای مرکزی، قفقاز و بخشهای جنوبی فدراسیون روسیه از کانونهای حضور مسلمانان به شمار می آید، عنوان کردند با فروپاشی شوروی زمینه برای انتقال تحولات از مناطق مختلف جهان اسلام به این مناطق فراهم شد و طبیعی است که با فروپاشی دیوار آهنینی که دولت کمونیستی شوروی به دور این مناطق کشیده و ارتباط آنها را با کشورها و جوامع اسلامی قطع کرده بود، امکان انتقال تحولات از بقیه مناطق جهان اسلام به این منطقه فراهم شد. خانم کولایی ادامه دادند که وقتی به تاریخ این مناطق نگاه کنیم تجربههای تاریخی بهخوبی نشان میدهد که این مناطق تحت تاثیر تحولات در جهان اسلام از قرنهای گذشته قرار داشته و جریانهای صوفیگرایانه همواره در این کشورها و یا اصولا در این سرزمینها قبل از این که کشوری در این قسمت شکل بگیرد به مبارزه مردم مسلمان آسیای مرکزی و قفقاز با روسها میپرداختند. خانم کولایی همچنین با اشاره به مبارزه جنبشهای صوفیگرا با روسها در قرن 19 بیان کردند که حتی زمانی که جهان اسلام با موج نوگرایی دینی مواجه بود و شاهد گسترش در این جوامع بود، در آسیای مرکزی و قفقاز هم جریان های "جدیدی" اعلام وجود کردند و تحولات این منطقه را تحت تاثیر قرار دادند. خانم دکتر کولایی افزودند که در فضایی که گورباچف و اصلاحات او ایجاد میکند و حزب احیای اسلامی در سراسر اتحاد شوروی از سال 90 شکل میگیرد، بحث بنیادگرایی اسلامی در این مناطق گسترش پیدا میکند و بحثهای مربوط به وهابیت و مسائل مربوط به توسعه و نفوذ اخوان المسلمین و حزب التحریر زمینه را برای انتقال تجارب جوامع اسلامی به منطقه آسیای مرکزی و قفقاز فراهم میکند. این تاثیرات باعث میشود که خیزشهایی که در منطقه خاورمیانه رخ میدهد – حتی اگر ماهیت اسلامی نداشته باشند- با باز شدن فضای دموکراتیک حتما آثار و عوارض خود را بر مسمانان آسیای مرکزی و قفقاز برجای خواهد گذاشت. خانم کولایی سپس با اشاره به این که ما در این جلسه، ادامه بحث جلسه هفته قبل در مورد تحولات خاورمیانه را مورد بررسی قرار میدهیم، تاکید کردند که تمرکز در این جلسه بر نگاه اروپا و آمریکا به این تحولات خواهد بود. خانم کولایی سپس از دکتر ابراهیم متقی استاد دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران دعوت کردند که در مورد دیدگاههای آمریکا و سیاستها و مواضع این کشور نسبت به تحولات اخیر خاورمیانه سخنان خود را بیان کنند. دکتر متقی در ابتدای سخنان خود بیان کردند که من تحولات مربوط به خاورمیانه را بر اساس نگاه هانتینگتونی بررسی می کنم، اما نکته ای را که باید به آن توجه کرد این است که همواره در طول تاریخ موجها برگشتناپذیر خواهند بود و حتی ائتلافهای سیاسی که در برابر یک دشمن مشترک به وجود میآید به تدریج با زوال مواجه میشود. دکتر متقی ادامه دادند که بخش قابل توجه بحث مربوط به تحولات خاورمیانه به لحاظ تئوریکی و تحلیلی در قالب فضای ادراکی- تحلیلی هانتینگتون میگنجد که در قالب موج سوم دموکراسی مطرح کرده بود. دکتر متقی افزودند که نکته جالب توجهای که در فرایندهای خاورمیانه و شمال آفریقا مشاهده میشود این است که بیش از آنکه مبتنی بر کنشگری یک سازمان رادیکال حرفهای در قالب تفکر سانترالیسم دموکراتتیک باشد، براساس یک ماهیت دترمینیستی و با یک قالب شبکهای همراه شده بود و مسائل مربوط به ارتباطات و مسائلی از قبیل تویتر و فیس بوک عوامل تشدید کننده فضای اجتماعی هستند که نمیتوان اینها را در قالب سازمان سیاسی خاصی تحلیل کنیم. دکتر متقی سپس با اشاره به این که در این شرایط موضوع مدیریت بحران از اهمیت بالایی برخوردار است، افزودند که کشوری که بهتر بتواند بحران را مدیریت کند میتواند موجهای اجتماعی ایجاد شده را کنترل، هدایت و به نتیجه برساند. وی هرچند عوامل ابتدایی زیادی از قبیل بحثهای مربوط به هویتیابی خاورمیانه و آثار اندیشههای انقلاب اسلامی ایران را باعث به وجود آمدن حوادث اخیر خاورمیانه دانستند، اما تاکید کردند که باید تحولات را در متن جنبش های اجتماعی مربوط به فضای مجازی تحلیل کنیم. وی ادامه داد که اگر فضای اجتماعی نبود مصر و رسانه های اجتماعی نمیتوانستند تحولات سیاسی خود را به صورت دموکراتیک انجام دهند و یک انقلاب اجتماعی بدون خشونت را به انجام برسانند. دکتر متقی با رد این مسئله که حسنی مبارک عنصر سرسپرده آمریکا در مصر بود تاکید کردند که آمریکا به دنبال این است که با وقوع تحولات اجتماعی میتواند مخاطبین جدیدی را برای خود پیدا کند و در تائید این امر باید گفت که شورای روابط خارجی آمریکا حکومتهای اقتدارگرا در خاورمیانه را بزرگترین دشمنان آمریکا خوانده بود. دکتر متقی سپس با اشاره به مقالههای منتشر شده از سوی فرید ذکریا و والرشتاین عنوان کردند که در این مقالهها بر آن تاکید میشود این است که رادیکالیسم اسلامی که ماهیتی بنیادگرا و سلفی دارد این گونه میاندیشد که حکومتهای اقتدارگرایی که در خاورمیانه بر سر کار هستند دست نشانده آمریکا هستند و در نتیجه به سیاستهای ضد آمریکایی مبادرت میورزند، پس با تضعیف اقتدارگرایی میتوان به صورت اجتنابناپذیری گرایش به رویکردهای تروریستی را کاهش داد. وی با بیان مشابهت این موج با موج سال 1825 در آمریکای لاتین و همچنین موج اسلاو – ارتدوکس در حوزه بالکان قبل از جنگ جهانی اول افزودند که احتمال این که در چنین فضایی شاهد گسترش این موج به جاهی دیگری باشیم وجود ندارد. دکتر متقی سپس با اشاره به این که امروزه این موج با اقدامهای نظامی عربستان سعودی در بحرین و یمن مصادره شده است و هرکجا که نیروی نظامی وارد شد و یا مداخله خارجی شکل گرفت موجهای اجتماعی دموکراتیک و هویتی کارکرد خود را از دست میدهند تحلیل خود از این تحولات را اینگونه بیان کردند که در ماههای آینده مسئله اصلی مدیریت بحران است و در فضای مدیریت بحران احتمال شکلگیری یک موج جدید در یک کشور جدید بسیار محدود خواهد بود. دکتر متقی در پایان سخنان خود کل تحولات منطقه را در سه سناریوی مقابله ( مورد دخالت عربستان در یمن و بحرین ) مصادره(مورد مصر و تونس ) و هدایت(مورد لیبی) ارزیابی کردند و چنین جمعبندی کردند که عوامل گوناگونی از قبیل خودآگاهی اسلامی، هویت اسلامی و اندیشههای اسلامی، اندیشههای دموکراتیک و حقوق بشری، بحثهای مربوط به ابزارهای ارتباط جمعی مجازی و رسانهها در این موجهای اجتماعی تاثیرگذار بودند و هم اکنون بین بازیگران مختلف جهان بر سر مقابله، مصادره و هدایت این موج رقابت است. سخنران بعدی جلسه آقای دکتر نبوی بودند که سخنان خود را این گونه آغاز کردند که تحولات اخیر خاورمیانه عربی با اسامی مختلف( از جمله دومینوی عربی، انقلاب سفید، موج چهارم دموکراتیزاسیون، ناجنبش و ...) چه تاثیراتی بر وضعیت اسلام گرایی در آسیای مرکزی و قفقاز خواهد داشت؟ دکتر نبوی با بیان این که تحولات شکل گرفته در خاورمیانه به علت وجود مشکلات اقتصادی و اجتماعی مشابه منطقه آسیای مرکزی و قفقاز بر این منطقه تاثیرگذار بوده و در آینده نیز خواهد بود؛ اشاره کردند که اگر مرحله تثبیت دموکراسی با تمام دشواریهای آن در خاورمیانه عربی با موفقیت طی شود نخبگان سیاسی حاکم در آسیای مرکزی و قفقاز بیشتر تحت فشار قرار خواهند گرفت و مجبور میشوند رو به اصلاحات بنیادین و واقعی بیاورند. دکتر نبوی سپس با بیان این مطلب که اسلامگرایان میانهرو موسس این حرکت نبودند اما باعث گسترش آن بودند. وی سپس با بیان این که برنامه اسلامگرایان در حال حاضر و بعد از سقوط دیکتاتورها چه خواهد بود عنوان کردند که اسلامگرایان رادیکال تلاش میکنند تا خود را از این وضعیت نیمه آرام بازیابی کنند تا بلکه بتوانند اثرگذاری داشته باشند و در این وضعیت احتمال ائتلاف آنها با بقایای رژیمهای سابق(مشابه تحولات عراق که در آن القاعده با بقایای حزب بعث مبادرت به بمبگذاری میکردند) در مصر و تونس وجود دارد، اما این که در این کار خود موفق بشوند با توجه به این که فضای حاکم بر عراق با فضای کشورهای مصر و تونس متفاوت است، تردید وجود دارد. اما اسلامگرایان میانهرو که با توجه به مواضع اخوان المسلمین و حزب النهضه تونس الگوی خود را حزب عدالت و توسعه ترکیه دانستند و به نظر میرسد که به دنبال این هستند که چهره یک بازیگر مسول و مسولیتپذیر و متعهد را از خود نشان بدهند که به تمام قواعد بازی دموکراتیک پایبند است. دکتر نبوی سپس با اشاره به بیانیه اخیر اخوان المسلمین و اعلام شرکت این گروه در انتخابات پارلمانی آینده اعلام کردند که تمامی این اقدامها نشاندهنده این امر است که آنها میخواهند نشان بدهند که هر چند بازیگری دینی هستند، اما در یک چارچوب مسالمتآمیز و رقابت دموکراتیک فعالیت میکنند. دکتر نبوی سپس بیان کردند که هرچند کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز مشکلات مشابهی با منطقه خاورمیانه دارند و حتی در بعضی از موارد دارای وضعیت بدتری نیز هستند، اما احتمال این که اگر اسلامگرایان در خاورمیانه موفقیتی کسب کنند، میتواند بر اسلامگرایان آسیای مرکزی و قفقاز اثرگذار باشد را منتفی اعلام کردند. ایشان بیان کردند که اسلامگرایان آسیای مرکزی و قفقاز بیشتر تحت تاثیر سالهای جهاد در افغانستان و اردوگاههای آموزشی فعلی در افغانستان و پاکستان هستند و اسلامگرایی در افغانستان و پاکستان تاثیر جدیتر و فوریتری را بر اسلامگرایی در آسیای مرکزی و قفقاز دارد. دکتر نبوی در پایان سخنان خود اعلام کردند که تاثیر وقایع خاورمیانه بر منطقه آسیای مرکزی در جایی خواهد بود که اگر دموکراسی در خاورمیانه از جمله در مصر و تونس تثبیت شود، نخبگان سیاسی حاکم در آسیای مرکزی و قفقاز تحت فشار بیشتری برای اصلاحات بنیادین و واقعی قرار میگیرند و اگر بخواهند که دست به سرکوب بزنند وضعیت بدتر میشود و چون تنها الگوی مقاومت هم اسلامگرایان هستند میتوانند دردسرهای زیادی را برای حکومتهای خود به وجود بیاورند. در ادامه جلسه خانم دکتر کولایی از دکتر خالوزاده استاد مطالعات منطقهای دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران دعوت کردند تا سخنان خود را در باره مواضع اتحادیه اروپایی در قبال تحولات خاورمیانه بیان کنند. دکتر خالوزاده سخنان خود را این طور آغاز کردند که اختلافات موجود در منطقه خاورمیانه و بهویژه اختلاف بین فلسطین و اسرائیل ریشه در تاریخ دارد و برخورد منطقی و عقلایی با آن خیلی جایی ندارد، چرا که طرفین دعوا حساسیتهای زیادی نسبت به هم دارند و بازیگران بین المللی نیز هر کدام رویکرد خاصی دارند که رسیدن به یک تعامل و همکاری را مشکل میکند. دکتر خالوزاده در مورد سیاست اتحادیه اروپا در خاورمیانه عنوان کردند که این اتحادیه از سال 2003 یک راهبرد امنیتی نسبت به منطقه خاورمیانه اتخاذ کرده است. این راهبرد که در اجلاس سران در کشور یونان به تصویب رسیده است با توجه به بحث همسایگی جغرافیایی خاورمیانه با اتحادیه اروپا از طریق دریای مدیترانه یک نگرش کلی و همه جانبه را به مسائل خاورمیانه دارد. راهبرد خاورمیانهای اتحادیه اروپا دراصل دارای سه اولویت است که عبارتند از افزایش حمایت از دموکراتهای منطقه خاورمیانه، ایجاد زمینه برای اولویت بخشیدن به توسعه دموکراسی در منطقه خاورمیانه و سازماندهی مجدد سیاستهای غرب برای استقرار دموکراسی در خاورمیانه است و اتحادیه اروپا تلاش کرده است تا از راههای مختلف مانند سیاست مذاکره و دیپلماسی و همچنین همکاریهای اقتصادی و تجاری به نهادسازی در خاورمیانه بپردازد تا بتواند سیاستهای خود را در این منطقه به اجرا درآورد. دکتر خالوزاده همچنین باوجود اینکه اتحادیه اروپا را بازیگری دارای تعدد آرا و همچنین بازیگری جوان در عرصه خاورمیانه دانستند، اما بهطور کلی راهبرد این کشور را موفقیت آمیز ارزیابی کردند. دکتر خالوزاده تحولات اخیر خاورمیانه را بدون ارتباط با مسئله قدیمی و اصلی منازعه اعراب و اسرائیل ندانسته و عنوان کردند که وجود دولت اسرائل همیشه میتواند تودههای مردم عرب را تحریک کند و به چالش وادارد. وی افزود که اتحادیه اروپا همیشه سعی داشته است که یک راه حل برای منازعه اعراب و اسرائیل پیدا کند که در این زمینه روند سیاست خارجی اروپا نشان میدهد که اروپاییها سعی کردند که تعامل بهتری نسبت به آمریکا در ارتباط با این منازعه داشته باشند. اروپاییها هرچند موقعیت اسرائیل را به رسمیت میشناسند و خواهان این هستند که فلسطینیان هم با دولت اسرائیل کنار بیایند، در عین حال موضع بهتری نسبت به آمریکا دارند و مایل هستند که تا حدی از حقوق، موقعیت و جایگاه فلسطینیان را به آنها بازگردانند. بهطور کلی اروپاییها در مورد تحولات خاورمیانه چند نکته را مدنظر قرار میدهند که یکی از این نکات محوریت صلح با عملیاتی شدن روند صلح است که هدف این است که مذاکرات صلح بین اعراب و اسرائیل از سرگرفته شود که این امر نشان میدهد که اروپا تحولات منطقه خاورمیانه را جدای از منازعه اصلی بین اعراب و اسرائیل نمیدانند. وی یکی دیگر از نکات مورد توجه اروپا در خاورمیانه را ترویج دموکراسی بر اساس تعاملات فیمابین کشورها دانستند و گفتند که از نظر اروپا باید یک میزانی از دموکراسی در منطقه شکل بگیرد و دولتهای توتالیتر نیز مقداری از آزادی و حقوق مردم را به رسمیت بشناسند که خود این امر منجر به ثبات و آرامش در این منطقه میشود. در این زمینه شاهد اختلافنظر بین آمریکا و اروپا هستیم. در حالی که آمریکا به دنبال ایجاد خاورمیانه بزرگ عربی با فشار و زور هست اما اروپایی بر این اعتقادند که تغیرها باید از درون خود کشورهای خاورمیانه ایجاد شود. یکی دیگر از نکات مورد توجه اروپاییها ابزارهای اقتصادی و تجاری است که طبق این اصل اروپاییها معتقدند که از طریق همکاریهای اقتصادی و تجاری میتوان تعاملات بیشتری را با کشورهای منطقه داشت. از نظر اروپاییها هرچه میزان همکاریهای اقتصادی، تجاری و فرهنگی با کشورهای منطقه بیشتر باشد تنش و بیثباتی در منطقه کمتر میشود که این امر به نفع اروپا خواهد بود |