نمایشگر دسته ای مطالب
چهل و سومین نشست تخصصی : قفقاز جنوبی و ج.ا.ایران نگاهی دیگر نهم آبان ماه 1389
چهل و سومین نشست تخصصی : قفقاز جنوبی و ج.ا.ایران نگاهی دیگر نهم آبان ماه 1389
چهل و سومین نشست تخصصی :
قفقاز جنوبی و ج.ا.ایران نگاهی دیگر
نهم آبان ماه 1389
سخنرانان :
خلاصه نشست : |
نشست چهلوسوم
قفقاز جنوبی و جمهوری اسلامی ایران: نگاهی دیگر
چهلوسومین نشست تخصصی برنامه اوراسیای مرکزی با عنوان «قفقاز جنوبی و جمهوری اسلامی ایران؛ نگاهی دیگر» روز نهم آبان 1389 برگزار شد. در این نشست که در سالن مرکز مطالعات عالی بینالمللی دانشکده حقوق و علوم سیاسی برگزار شد، خانم دکتر کولایی، استاد گروه مطالعات منطقهای و مدیر برنامه اوراسیای مرکزی دانشگاه تهران و خانم دکتر ماندانا تیشهیار، پژوهشگر روابط بینالملل سخنرانی کردند. در ابتدای نشست، دکتر کولایی از حاضران در جلسه، بهویژه دکتر تیشهیار که قرار بود گزارش سفر خود به کشورهای قفقاز جنوبی را ارائه کند تشکر کرد. وی اظهار امیدواری کرد که در آیندهای نزدیک فضایی فراهم شود تا دانشجویان مطالعات منطقهای بتوانند به منطقه سفر کرده و در کنار مطالعات کتابخانهای، امکان مطالعه میدانی را نیز داشته باشند. خانم دکتر کولایی با اشاره به اینکه سخنرانی او در این نشست، گزارشی از طرح تحقیقاتی است که در دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران انجام شده است، گفت: «در این طرح تحقیقاتی که اجرای آن بیش از یک سال طول کشید، هدف ما این بود که یک بررسی و مرور کلی بر روابط جمهوری اسلامی ایران با این کشورها داشته باشیم. با توجه به تحولات سریع و پرشتابی که در این منطقه وجود دارد و با توجه به حساسیتهای بینالمللی که تحولات این منطقه در بر داشته است، همچنین با در نظر گرفتن فرآیندهای دموکراتیکسازی در این منطقه، انقلاب گل سرخ در گرجستان، مناقشه پایاننیافتنی قرهباغ میان ارامنه و آذریها و به پایان رسیدن دوره قرارداد ترکمانچای، این موضوع اهمیت مییابد. همچنین سیاستهایی وجود دارد که بهنظر من با سیاستهای جمهوری اسلامی ایران و پذیرش حق حاکمیت این کشورها تناسبی ندارد».
وی با بیان اینکه برخی سیاستهای غیرواقعبینانه و غیرعلمی وجود دارد که گروههایی هم در ایران و هم در آذربایجان به آن دامن میزنند، ادامه داد: «بهتازگی یکی از دوستان که از باکو آمده بود میگفت بعضی افراد در باکو میگویند صد سال از زمان قرارداد ترکمانچای که در آن ایران از باکو جدا شد، گذشته است. این بحثهایی که خیلی غیرواقعبینانه و غیرعلمی است، متأسفانه در میان برخی جریانهای دو کشور- که البته تعداد طرفداران آنها زیاد نیست- وجود دارد. به هر حال ما وظیفه داریم که ابعاد این ارتباط و روابط سازندهای را، که البته با ظرفیتهای روابط ایران با این کشورها تطبیق نداشته، در این طرح مورد بررسی قرار دهیم و نشان دهیم که سیاست جمهوری اسلامی در این منطقه، هرچند با امکانات و ظرفیتهای توسعه روابط انطباق پیدا نکرده، ولی با خویشتنداری و توسعه رفتارهایی همراه بوده که بهنوعی میتواند به رشد و توسعه منطقه کمک کند. البته در مسیر این بررسی بهطور طبیعی به نقدها و نارساییهای بسیار هم میتوانیم اشاره کنیم». خانم دکتر کولایی در ادامه به مشکلاتی که بر سر راه اجرای این طرح وجود داشت اشاره کرد و گفت: «با وجود انتظاری که داشتیم، متأسفانه دستگاههای مربوط کمکی به ما نکردند و ما ناچار بودیم از منابع بینالمللی و منابعی که در کشورهای دیگر تهیه و تنظیم شده بودند، استفاده کنیم. البته از روزنامهها و منابع خبری داخلی هم استفاده کردیم. اما آن انتظاری که ما از همکاری دستگاههای مربوطه برای اجرای این طرح داشتیم، تأمین نشد. به هر حال ما همچنان امیدوار هستیم و به تلاشهای خود ادامه میدهیم، زیرا تأمین منافع کشور، جز در پرتو یک همکاری سازنده و صمیمانه بین دانشگاه و دستگاههای اجرایی میسر نخواهد بود. ما با این امید به این طرحها و پژوهشها میپردازیم و ادامه میدهیم تا انشاالله بتوانیم به وضعیت مطلوب هم انتقال پیدا کنیم».
وی سپس به بیان ویژگیهای منطقه قفقاز جنوبی پرداخت: «درمورد منطقه قفقاز، اطلاع دارید که این منطقه از نظر قومی و ویژگیهای جمعیتی، یکی از مناطق بسیار استثنایی و کمنظیر جهان است. قفقاز منطقهای است که قرنها اقوام و گروههای انسانی در کنار یکدیگر زندگی کردهاند. پیروان مذاهب مختلف در کنار هم زیستهاند و بهشکل طبیعی مناقشات و تعارضهای بسیاری را هم تجربه کردهاند. آنچه در منطقه ظرف دو دهه اخیر شرایط را برای تحولات سریع فراهم کرد، همان حادثه شناختهشده فروپاشی اتحاد شوروی است. با استقلال این کشورها، و با تمرکز بر «مفهوم استقلال»، این شرایط فراهم شد. منطقه قفقاز جزء مناطقی است که حادثه فروپاشی، استقلال را به آن وارد کرد و کشورهای این منطقه را در عرصهای قرار داد که بتوانند روابط خود را با جهان، بهشکلی که تمایل دارند تنظیم کنند. البته رهبران جمهوریهای قفقاز جنوبی، خیلی زود متوجه محدودیتهای خود در این روابط شدند. آنچه در این منطقه، بهدنبال میراث دوران اتحاد شوروی شکل گرفت، آثاری است که ما در این کمتر از دو دهه که از فروپاشی میگذرد، شاهد هستیم. برای جمهوری اسلامی ایران در نوار جنوبی منطقه قفقاز، این تحولات بسیار اهمیت دارد».
خانم دکتر کولایی مسائل منطقه قفقاز را با دو موضوع امنیت و انرژی در ارتباط دانست و در این رابطه گفت: «مسئله انرژی و انتقال انرژی از این منطقه، ارتباط مستقیمی با جغرافیای منطقه پیدا میکند که این موضوع جغرافیا و مسئله انرژی و انتقال انرژی، باعث شده که ما شاهد فراز و نشیبهای بسیار مشهودی در این منطقه باشیم. این فراز و نشیبها، خود بهصورت مشخصی بر مسئله امنیت اثرگذار بوده است. هم مرز بودن کشورهای قفقاز جنوبی و بهشکل مشخص، آذربایجان و ارمنستان با جمهوری اسلامی ایران، برای این کشورها فرصتهای بسیار چشمگیری را بههمراه داشته است. هرچند این فرصتها بهدلیل پیوندهای تاریخی- فرهنگی مورد بهرهبرداری قرار گرفته و در مقاطعی هم شاهد تمرکز جدی بر این پیوندها بودهایم، اما آنگونه که ما در تجربههای موفق همکاری منطقهای در جهان شاهد هستیم، این منطقه نتوانسته از این ظرفیتها بهره لازم را ببرد. منطقهای که به بیان ساموئل هانتینگتون روی خط برخورد تمدنها قرار گرفته است، بهدلیل برجستگی موضوع امنیت و موضوع انرژی، و البته نوع تعامل فدراسیون روسیه و ایالات متحده آمریکا با جمهوری اسلامی ایران، توانسته در شرایط متفاوتی، تأمین صلح و ثبات و اهداف رشد و توسعه خود را دنبال کند».
خانم دکتر کولایی درمورد سیاستهای جمهوری اسلامی ایران در برابر این جمهوریها گفت: «جمهوری اسلامی ایران از همان روزها و ماههای شروع استقلال این کشورها، سیاستهای همدلانه و همکاریجویانه خود را به نمایش گذاشت. ایران از راه نوع ارتباط خود با موضوع قرهباغ و مسئله مناقشه آذریها و ارامنه و مسئله پناهجویان آذری در ایران و کمکهایی که در آن شرایط انجام داد، این موضع را در منطقه به نمایش گذاشت که تلاش برای صلح و ثبات در منطقه، از محورهای سیاستش در قفقاز خواهد بود. اما پاسخ روسیه بسیار آشکار و پرمعنا بود؛ همان زمان که گفتوگوهای صلح بین ارامنه و آذریها در تهران در جریان بود، پاسخ روسیه اشغال دالان شوشا و منطقه لاچین بود. به این ترتیب ارامنه، و درواقع روسها نشان دادند که بدون حضور مؤثر آنها در منطقه، مداخله ایران در این کشورها و تلاش برای صلحسازی و صلحبانی در این کشورها مؤثر نخواهد بود. بهنظر میرسد این مسئله، یعنی موضوع روابط ایران و ارمنستان، ایران و آذربایجان و همچنین ایران و گرجستان در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران از اولویت ویژهای برخوردار بود.
هرچند که ما توسعه روابط را شاهد هستیم، ولی این روابط درخصوص آذربایجان، بهدلیل برخی ملاحظات سیاسی در منطقه، متأسفانه با ظرفیتهای ژئوپلیتیکی روابط دو کشور تناسب ندارد. دو کشور بهدلایل متعدد، ازجمله ظرفیتهای اقتصادیشان امکان بهرهبرداری متقابل را از گسترش روابط دارند، اما مسئله ساختار بینالمللی و معادلات قدرت در سطح منطقه، یا شکلگیری رقابتهای بسیار پیچیده و گسترده در منطقه با بازیگرانی مثل روسیه، ایالات متحده و اتحادیه اروپا، و دراصل بینالمللی شدن مسئله قرهباغ، در سالهای پس از فروپاشی شوروی، بهشدت روابط ایران با این کشورها را تحت تأثیر قرار داده است. همچنین نوع روابط روسیه با این جمهوریها و نوع روابط این کشورها با آمریکا، بهصورت مشخصی روابط ایران را با این کشورها تحت تأثیر قرار داده است. یعنی ما تأثیر عامل بینالمللی را بر این روابط، بهشکل روشن و آشکاری در این سالها مشاهده میکنیم. هرچند جمهوری اسلامی ایران، در نخستین سالهای پس از فروپاشی شوروی، در آذربایجان در جایگاه بسیار برجستهای از نظر همکاریهای اقتصادی قرار داشت، ولی متأسفانه در سالهای بعد، شاهد افول جدی در این روابط بودیم. بهصورت طبیعی بازیگران دیگر و رقبای منطقهای در این حوزه نقش فعالی را ایفا کردند».
خانم دکتر کولایی در ادامه سخنرانی خود با اشاره به عدم تمرکز جمهوری اسلامی ایران بر روابط با کشورهای منطقه گفت: «نکته مهم در بررسیهایی که ما در حوزههای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی انجام دادیم، این است که در روابط جمهوری اسلامی ایران با آذربایجان، ارمنستان و گرجستان، در طول سالهای پس از استقلال این کشورها، تمرکز قابل قبولی را مشاهده نمیکنیم. با توجه به ظرفیتهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشورهای مورد اشاره، و بهویژه با توجه به میراث تمدن مشترک در این مناطق، همچنین با توجه به اشتراک مذهب بین جمهوری اسلامی ایران و جمهوری آذربایجان، ارتباط قابل قبولی را مشاهده نمیکنیم. بهنظر میرسد برخلاف موقعیتهای بسیار مناسب اجتماعی و فرهنگی و همتکمیلیهایی که در حوزه اقتصادی وجود دارد، بهدلیل مسائل بیرونی و بهویژه نقش آمریکا در روابط جمهوری اسلامی ایران با آذربایجان، شاهد توسعه قابل قبول روابط نیستیم.
این ظرفیتها همچنان بیاستفاده باقی مانده و بازیگران منطقهای و فرامنطقهای حضور خود را در این کشور بهشکل قابل توجهی افرایش دادهاند؛ بهویژه با درنظر گرفتن نقش نفت در آذربایجان و تأمین نیازهای این کشور از راه فروش نفت و اقتصاد نفتی، ما این تعامل و همکاری را بهشکل قابل قبولی مشاهده نمیکنیم. در اینجا باید به نقش عوامل بیرونی بسیار توجه کرد. همچنین اولویتهای داخلی و تنظیم روابط متعادل با جامعه بینالمللی، در اینجا آثار بسیار مشهود و برجستهای دارد. بهنظر میرسد ایران و آذربایجان در زمینههای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی، همچنان از ظرفیتهای بلااستفاده بسیار برخوردار هستند».
وی سپس به روابط ایران و ارمنستان اشاره کرد و گفت: «درمورد ارمنستان، طبیعی است که تحت تأثیر ساختار نظام بینالملل و معادلات قدرت در سطح منطقه قفقاز، در طول سالهای گذشته با نوعی بازگشت در سیاستهای روسیه در مورد این منطقه مواجه هستیم. تأثیرگذاری بسیار مشهود و آشکار روسیه در سیاستهای ارمنستان و نزدیکی این دو کشور، حمایت از دولت ارمنستان براساس معادلات قدرت در قفقاز را بهدنبال داشته است. با تحولات یکی دو سال اخیر در تجدید روابط ارمنستان و ترکیه، میتوانیم چشماندازهای تغییر معادلات منطقهای را هم بهنوعی درنظر داشته باشیم. بهنظر میرسد دولت ترکیه در این زمینه هم بهخوبی از عدم توجه مناسب ما به فرصتها استفاده میکند و موقعیتها را بهخوبی مورد بهرهبرداری قرار میدهد. در چارچوب سیاستهای این کشور و منافع ترکیه، ما شاهد حرکتهای بسیار هوشیارانه ترکیه در قفقاز هستیم.
این منطقه همانگونه که اشاره کردم، منطقهای است که پیوند موضوع امنیت و انرژی، بهصورت بسیار آشکار و برجستهای در ساختارهای قدرت نمود پیدا کرده و تحت تأثیر عوامل بینالمللی خود را نشان داده است. طبیعی است که جهتگیریهای بینالمللی جمهوری اسلامی ایران، در این زمینه میتواند بهخوبی در منطقه بهچشم بیاید. بهصورت مشخص، مسئله احداث خطلوله باکو- تفلیس- جیحان که آشکارا منافع برحق جمهوری اسلامی را هدف قرار میدهد، فرصتسنجی و بهرهبرداری دولت ترکیه از موقعیتی است که در شرایط بینالمللی و با توجه به روابط ما با جامعه جهانی، در اختیارش قرار گرفته است. بهنظر میرسد مناقشه قرهباغ که روابط ارمنستان و آذربایجان را همچنان نامشخص و مبهم باقی گذاشته است، جایگاه روسیه را بهخوبی در منطقه آشکار میکند؛ بهویژه تأثیرگذاری دولت روسیه بر مناقشه قرهباغ. با توجه به گفتوگوهای صلح در این منطقه، ازجمله تلاشهایی که گروه مینسک برای حل این مناقشه میکند، بهنظر میرسد نادیده گرفتن و کنار گذاشتن جمهوری اسلامی ایران در این معادلات، ازجمله روندهایی است که با ظرفیتها و امکانات ما در سطح منطقه به هیچ وجه همخوانی ندارد».
خانم دکتر کولایی در ادامه افزود: «درمورد روابط روسیه و ارمنستان و جمهوری اسلامی ایران، ما نقش ساختار بینالمللی و رقابتهای فرامنطقهای را در تنظیم و توسعه این روابط و اتکای دولت ارمنستان به این روابط شاهد هستیم. همچنین گلایهمندیهای آذربایجان نسبت به این روابط، که خواستار ارتقای روابط با ایران بهعنوان یک دولت شیعی و همچنین محدود شدن روابط ایران با ارمنستان است. البته پاسخ جمهوری اسلامی، همواره تمرکز بر ضرورت تقویت و تحکیم صلح و ثبات در منطقه بوده است. به نظر میرسد این موضع، موضع بسیار مهم، مداوم و پایداری بوده که بدون توجه به معادلات فرامنطقهای، نتایج و آثار خود را بههمراه نخواهد داشت».
وی با بیان این مطلب که در این پژوهش سعی شده تا حجم روابط ایران و گرجستان نیز در حوزههای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی مورد ارزیابی قرار گیرد، گفت: «واقعگرایی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در قبال گرجستان براساس ملاحظات منطقهای در حوادث پس از انقلاب گل سرخ بهخوبی خود را نشان داد. با وجود نزدیکی دولت گرجستان به ایالات متحده آمریکا و تأثیر آمریکا در حوادث مربوط به وقوع انقلاب گل سرخ در گرجستان، اهمیت منطقهای جمهوری اسلامی ایران و نقش ایران در روندهای صلح و ثبات در منطقه قفقاز باعث شد که دولت گرجستان این روابط را بهشکل پایدار مورد تأکید قرار دهد. یعنی حتی ما این جهتگیری در گرجستان را هم میتوانیم بهعنوان یک عامل مثبت در توسعه روابط ایران و گرجستان مورد اشاره قرار دهیم. این بهدلیل اهمیتی است که ایران در منطقه دارد و ابزارهایی که ایران میتواند در کاهش نفوذ روسیه در گرجستان ارائه کند؛ ازجمله همکاری در حوزه گاز و تأمین نیازهای انرژی این کشور با توجه به نوع ارتباط گرجستان با دولت روسیه.
با یک نگاه خیلی سریع و گذرا به مسائل قفقاز، زمینههای رقابت جمهوری اسلامی ایران و روسیه در این منطقه آشکار میشود. هنگامیکه ما در سالهای ابتدایی فروپاشی شوروی تصوری از استقلال این کشورها را مبنای تحلیل مسائل این کشورها قرار میدادیم، با نگاهی که غربگرایان بر روسیه حاکم کرده بودند، روسیه نسبت به مسائل قفقاز حساسیت چندانی نشان نمیداد. با تحول در نگاه روسیه نسبت به قفقاز و حساسیتهایی که روسیه در این منطقه نشان داده، و البته گرایشهای استقلالطلبانه این کشورها، جایگاه جمهوری اسلامی بیش از پیش اهمیت پیدا میکند. اما بهنظر میرسد از این ظرفیت در حد قابل قبول استفاده نشده است. جمهوری اسلامی توانمندیهای زیادی در منطقه داشته که متأسفانه بیش از آنکه ما از ظرفیتهای خود در این منطقه استفاده کنیم، روسیه از این ظرفیتها استفاده کرده است».
خانم دکتر کولایی در پایان سخنان خویش به جمعبندی مطالب مطرح شده و ارزیابی کلی خویش از موضوع پرداخت و گفت: «جمعبندی که از این پژوهش داشتیم، این است که ژئوپلیتیک ما در این منطقه و ظرفیتهایی که جغرافیا برای ما فراهم کرده، میراثی که تاریخ در اختیار ما قرار داده و پیوندهای فرهنگی و تمدنی، دارای اهمیت بسیار است. اما در بررسی دو دهه گذشته، آنچه که تحقق یافته با آنچه که ظرفیتش وجود داشته، یک شکاف چشمگیر و کاملاً مشهود را به نمایش میگذارد. بهنظر میرسد عوامل فرامنطقهای و عوامل بینالمللی که در ملاحظات امنیت و انرژی در منطقه مؤثر هستند، بر عدم دستیابی جمهوری اسلامی ایران به منافع خود اثر چشمگیری داشته است. ما آثار فوری و مستقیم این معادلات را در منطقه مشاهده میکنیم. ولی با وجود تأثیر قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای که منافع رقیب را در مقابل ما دنبال میکنند، بهنظر میرسد که ما شاهد توجه روزافزون به این منطقه در پرتو سیاستهای اخیر نگاه به شرق در جمهوری اسلامی هستیم. آثار و پیامدهای این عامل هم، در مقاله مورد اشاره قرار گرفته و بررسی شده است.
جمعبندی من این است که نگاه به این کشورها و توسعه روابط با این کشورها، جز در پرتو ایجاد فرصت برای یافتن انتخابهای پرمنفعتتر در شرایط متعادلتر با دسترسیهای بهتر، تأمینکننده منافع ما نخواهد بود. در شرایط محدودیت، توسعه روابط با این کشورها میتواند به ارتقای منافع این کشورها کمک کند تا اینکه زمینه را برای تأمین منافع ما، با وجود حساسیتهایی که به آنها بهصورت گذرا اشاره کردم، در دسترس ما قرار دهد. امیدوارم که ما با تمرکز بر دسترسیهای متنوعی که با توجه به تاریخ، جغرافیا، پیوندهای فرهنگی و تمدنی و امکانات ناشی از فروپاشی شوروی در این منطقه فراهم شده، به شرایطی دست یابیم که در طرح بعدی و مقالات بعدی بتوانیم روند رو به رشد بهرهمندی از فرصتها و امکانات توسعه روابط بین ایران و این کشورها را مورد بررسی قرار دهیم».
خانم دکتر کولایی در پاسخ به پرسشی که پس از سخنان ایشان مطرح شد، گفت: «در منطقه قفقاز جنوبی و آسیای مرکزی در ارتباط با جمهوریهای پیشین اتحاد شوروی شواهد و مدارک بسیاری از نقش بازدارنده ایالات متحده آمریکا از توسعه روابط با این کشورها وجود دارد. اما به نظر من با توجه به سیاستهایی که در طول 17و 18 سال گذشته شاهد بودیم یک بخش از مشکلات ما به آمریکا و بخش دیگر به اولویتگزاریهای داخلی مربوط میشود. درخصوص منطقه قفقاز و آسیای مرکزی بهویژه در تنظیم روابط با روسیه باید در نظر داشته باشیم که چگونه روابطی را برای خود تعریف میکنیم و دراصل چه منافعی را برای این کشورها جستجو میکنیم. دولت ترکیه یک رویکرد کاملاً اقتصادی را در این مناطق دنبال میکند البته در تحقق پیوندش با آمریکا، ناتو و به هر حال فرصتهایی که این همکاری برایش فراهم میکند، سیاستهای خود را تعریف میکند و با قدرت بیشتری پیش میبرد ولی ترکیه به هیچ عنوان از برتریها، امکانات و فرصتهایی که ایران در اختیار دارد، برخوردار نیست.
وی در پایان افزود: «برای تکمیل بحثهایی که ارائه شد، با تأکید دوباره به مطالعات میدانی برای پژوهشگران حوزه مطالعات منطقهای بهویژه در حوزه آسیای مرکزی و قفقاز از دکتر تیشهیار دعوت شده که گزارشی از سفرشان به منطقه ارائه کنند. برای دانشجویان ما که درمورد مسائل قفقاز مطالعاتی دارند حتماً دریچهای جدید را نسبت به مسائل منطقه خواهد گشود. پس از سخنان خانم دکتر کولایی، خانم دکتر تیشهیار به ارائه گزارش سفر خود همراه با نمایش عکس پرداخت